حقیقت

خدای متعال به حضرت داوود علیه السلام فرمودند: ای داوود،اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان،مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیتهایشان میدانستند،بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من از هم می گسست.

حقیقت

خدای متعال به حضرت داوود علیه السلام فرمودند: ای داوود،اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان،مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیتهایشان میدانستند،بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من از هم می گسست.

نهج البلاغه

نامه 012-به معقل بن قیس الریاحی 

احتیاطهای نظامی نسبت به سربازان پیشتاز 


از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد، و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او را نداری، جز با کسی که با تو پیکار کند، پیکار نکن، در خنکی صبح و عصر سپاه را حرکت ده، در هوای گرم لشکر را استراحت ده، و در پیمودن راه شتاب مکن، در آغاز شب حرکت نکن زیرا خداوند شب را وسیله آرامش قرار داده، و آن را برای اقامت کردن، نه کوچ نمودن، تعیین فرموده است پس آسوده باش، و مرکبها را آسوده بگذار، آنگاه که سحر آمد و سپیده صبحگاهان آشکار شد، در پناه برکت پروردگار حرکت کن. پس هر جا دشمن را مشاهده کردی در میان لشکرت بایست، نه چنان به دشمن نزدیک شو که چونان جنگ افروزان باشی، و نه آنقدر دور باش که پندارند از نبرد می هراسی، تا فرمان من به تو رسد، مبادا کینه آنان شما را به جنگ وادارد، پیش از آنکه آنان را به راه هدایت فراخوانید، و درهای عذر را بر آنان ببندید.


نهج البلاغه

نامه 011-به گروهی از سپاهیان 

آموزش نظامی به لشکریان 


هرگاه به دشمن رسیدید، یا او به شما رسید، لشکرگاه خویش را بر فراز بلندیها، یا دامنه کوهها، یا بین رودخانه ها قرار دهید، تا پناهگاه شما، و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از یک سو یا دو سو آغاز کنید، و در بالای قله ها، و فراز تپه ها، دیده بانهایی بگمارید، مبادا دشمن از جایی که می ترسید یا از سویی که بیم ندارید، ناگهان بر شما یورش آورد، و بدانید که پیشاهنگان سپاه دیدبان لشگریانند، و دیدبانان طلایه داران سپاهند، از پراکندگی بپرهیزید، هر جا فرود می آیید، با هم فرود بیایید، و هرگاه کوچ می کنید همه با هم کوچ کنید، و چون تاریک شب شما را پوشاند، نیزه داران را پیرامون لشکر بگمارید، و نخوابید مگر اندک، چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن.


نهج البلاغه

نامه 010-به معاویه 

افشای چهره معاویه 


چه خواهی کرد، آنگاه که جامه های رنگین تو کنار رود؟ که به زیباییهای دنیا زینت شده بود، دنیا تو را با خوشیهای خود فریب داده، و به دعوت آن پاسخ داده ای، فرمانت داد و اطاعت کردی، همانا به زودی تو را وارد میدان خطرناکی می کند که هیچ سپر نگهدارنده ای نجاتت نمی دهد. ای معاویه از این کار دست بکش، و آماده حساب باش، و آماده حوادثی باش که به سراغ تو می آید، به گمراهان فرومایه، گوش مسپار، اگر چنین نکنی به تو اعلام می دارم که در غفلت زدگی قرار گرفته ای، همانا تو نازپرورده ای می باشی که شیطان بر تو حکومت می کند، و با تو به آرزوهایش می رسد، و چون روح و خون در سراسر وجودت جریان دارد. معاویه! از چه زمانی شما زمامداران امت و فرماندهان ملت بودید؟ نه سابقه درخشانی در دین، و نه شرافت والایی در خانواده دارید، پناه به خدا می برم از گرفتار شدن به دشمنی های ریشه دار، تو را می ترسانم از ینکه به دنبال آرزوها تلاش کنی، و آشکار و نهانت یکسان نباشد. 

پاسخ به تهدید نظامی 

معاویه! مرا به جنگ خوانده ای، اگر راست می گویی مردم را بگذار و به جنگ من بیا، و دو لشکر را از کشتار بازدار، تا بدانی پرده تاریک بر دل کدام یک از ما کشیده، و دیده چه کس پوشیده است؟ من ابوالحسن، کشنده جد و دایی و برادر تو در روز نبرد بدر، می باشم که سر آنان را شکافتم، همان شمشیر با من است، و با همان قلب با دشمنام ملاقات می کنم، نه بدعتی در دین گذاشته، و نه پیامبر جدیدی برگزیده ام، من بر همان راه راست الهی قرار دارم که شما با اختیار رها کرده، و با اکراه پذیرفته بودید. 

پاسخ به خونخواهی دروغین معاویه 

خیال کردی به خونخواهی عثمان آمده ای؟ در حالی که می دانی خون او به دست چه کسانی ریخته شده، اگر راست می گویی از آنها مطالبه کن، همانا من تو را در جنگ می نگرم که چونان شتران زیر بار سنگین مانده، فریاد و ناله سرمی دهی، و می بینم که لشکریانت با بی صبری از ضربات پیاپی شمشیرها، و بلاهای سخت، و بر خاک افتادن مداوم تنها، مرا به کتاب خدا می خوانند در حالی که لشکریان تو، کافرند و در انکار، از بیعت کنندگانند و پیمان شکن.


نهج البلاغه

نامه 009-به معاویه 

افشای دشمنی های قریش و استقامت پیامبر (ص) 


خویشاوندان ما از قریش می خواستند پیامبرمان (ص) را بکشند، و ریشه ما را برکنند، و در این راه اندیشه ها از سرگذراندند، و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند، و زندگی خوش را از ما سلب کردند، و با ترس و وحشت به هم آمیختند، و ما را به پیمودن کوه های صعب العبور مجبور کردند، و برای ما آتش جنگ افروختند، اما خدا خواست که ما پاسدار دین او باشیم، و شر آنان را از حریم دین باز داریم، مومن ما در این راه خواستار پاداش بود، و کافر ما از خویشاوندان خود دفاع می کرد، دیگر افراد قریش که ایمان می آوردند و از تبار ما نبودند، یا به وسیله هم پیمانهایشان و یا با نیروی قوم و قبیله شان حمایت شده و در امان بودند، هرگاه آتش جنگ زبانه می کشید، و دشمنان هجوم می آوردند پیامبر اسلام (ص) اهل بیت خود را پیش می فرستاد تا به وسیله آنها، اصحابش را از سوزش شمشیرها و نیزه ها حفظ فرماید، چنانکه عبیده بن حارث در جنگ بدر، و حمزه در احد، و جعفر در موته، شهید گردیدند. کسانی هم بودند که اگر می خواستم نامشان را می آوردم، آنان که دوست داشتند چون شهیدان اسلام، شهید گردند، اما مقدر چنین بود که زنده بمانند، و مرگشان به تاخیر افتاد، شگفتا از روزگار! که مرا همسنگ کسی قرار داده که چون من پیش قدم نبوده، و مانند من سابقه در اسلام و هجرت نداشته است، کسی را سراغ ندارم چنین ادعایی کند، مگر ادعاکننده ای که نه من او را می شناسم و نه فکر می کنم خدا، او را بشناسد، در هر حال خدا را سپاسگزارم. 

افشای ادعای دروغین معاویه در خونخواهی عثمان 

اینکه از من خواستی تا قاتلان عثمان را به تو واگذارم، پیرامون آن فکر کردم و دیدم که توان سپردن آنها را به تو یا غیر تو ندارم، سوگند بجان خودم! اگر دست از گمراهی و تفرقه برنداری، به زودی آنها را خواهی یافت که تو را می جویند، بی آنکه تو را فرصت دهند تا در خشکی و دریا و کوه و صحرا زحمت پیدا کردنشان را بر خود هموار کنی. و اگر در جستجوی آنان برآیی بدان که شادمان نخواهی شد، و زیارتشان تو را خوشحال نخواهد کرد، و درود بر اهل آن.


نهج البلاغه

نامه 008-به جریر بن عبدالله البجلی 

وادار ساختن معاویه به بیعت 


پس از نام خدا و درود! 

هنگامی که نامه ام به دستت رسید، معاویه را به یکسره کردن کار وادار، و با او برخوردی قاطع داشته باش، سپس او را آزاد بگذار در پذیرفتن جنگی که مردم را از خانه بیرون می ریزد، یا تسلیم شدنی خوارکننده، پس اگر جنگ را برگزید، امان نامه او را بر زمین کوب، و اگر صلح خواست از او بیعت بگیر، با درود.