حقیقت

خدای متعال به حضرت داوود علیه السلام فرمودند: ای داوود،اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان،مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیتهایشان میدانستند،بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من از هم می گسست.

حقیقت

خدای متعال به حضرت داوود علیه السلام فرمودند: ای داوود،اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان،مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیتهایشان میدانستند،بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من از هم می گسست.

برخورد منطقى با سخن چین

برخورد منطقى با سخن چین



شخصى سخن چین ، به حضور امام حسن مجتبی علیه السلام رسید.

عرض کرد:

فلانى از شما بدگویى مى کند.

امام علیه السلام به جاى تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:

تو مرا به زحمت انداختى .

از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتى آن شخص با بدگویى از من ، مرتکب گناه شده بایستى براى او نیز دعا کنم ...


احترام به قرآن

احترام به قرآن



شیخ محمد تقی آملی می گوید: زمستان بود و در منزل کرسی گذاشته بودیم. می خواستم قرآن بخوانم. قرآن را آوردم و با خود گفتم: در زیر کرسی اگر پایم را دراز کنم، اشکالی ندارد. پایم را دراز کردم و قرآن خواندم. فردا که در درس سیر و سلوک میرزا علی قاضی شرکت کردم، در اولین حرفی که به من زد، فرمود: آقا شیخ محمدتقی ! زیر کرسی هم باید در محضر قرآن پایمان را دراز نکنیم .

کم فروشی و چپاول

کم فروشی و چپاول



روزی عبدالملک (پنجمین خلیفه اموی) از امام زین العابدین علیه السلام درخواست موعظه کرد.


 حضرت فرمود: آیا واعظی بالاتر از قرآن وجود دارد؟ خداوند می‏فرماید: وَیْلٌ لِلْمُطَفَّفین؛ وای بر کم فروشان. (مطففّین: 1) وقتی سخن خدای متعال درباره کم فروشان چنین است، پس چگونه است حالِ کسی که همه اموال مردم را چپاول کند؟


نمیدانم

نمی دانم



از عالمی مسئله‏ای پرسیدند، گفت: نمی‏دانم.


 سؤال کننده گفت: شرم نمی‏کنی که به جهل و نادانی خود اعتراف می‏کنی.


گفت: چرا شرم کنم از گفتن کلمه‏ای که فرشتگان به آن سخن گفتند و هنگامی که خداوند درباره «اسماء» از آنها پرسید، گفتند: سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا الاّ ما عَلَّمْتَنا؛ خدایا ما چیزی نمی‏دانیم، جز آنچه تو به ما آموختی».


وفادار ترین مرد

وفادارترین مرد




از بزرگی پرسیدند وفادارترین مردی که دیدی که بود؟


گفت:" جوانی که هنوز ازدواج نکرده بود و هنوز نمی دانست همسرش کیست و چه شکل و قیافه ای خواهد داشت اما با این وجود هرگاه با دختری جوان برخورد می کرد از همسر آینده اش شرم و حیا پیشه می کرد وخود را کنار می کشید. او وفادار ترین مردی بود که در تمام عمرم دیده بودم .